
نویسنده: سید امیرعلی ناقدی
سبک زندگی غربی نتایج شوم اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی در قالب ابتذال، دشمنی با نهاد خانواده، افزایش سن ازدواج، زندگی با حیوانات و روابط نامشروع جنسی را به بار آورده است. روابط نامشروعی که در قالبهایی چون ازدواج سفید، همجنسگرایی، تغییر جنسیت و حتی اخیرا روابط جنسی با حیوانات، انسان را به موجودی بسیار ذلیلتر از اقوام دوره جاهلیت و قصص قرآنی همچون قوم لوط، قوم عاد و …. دچار کرده است.
سبک زندگی و مفاهیم منفی همچون تهاجم فرهنگی و ناتوی فرهنگی و نیز مفاهیم مثبتی چون حیات طیبه و معنویت، از جمله کلمات پر تکرار در گفتمان رهبر انقلاب میباشد. اما مفهوم سبک زندگی چند سالی است که در ادبیات نظری طرح شده از سوی ایشان، بیشتر ملاحظه شده است. رهبر انقلاب اسلامی در بیانیهی راهبردی معروف به «گام دوم» که بمناسبت چهل ساله شدن انقلاب شکوهمند اسلامی منتشر نمودند، در کنار طرح مباحث متعدد دیگر که هم دستاوردهای انقلاب را شامل میشدند و هم آینده روشن و پیش روی انقلاب را ترسیم میکنند، مقولهی سبک زندگی را نیز در آخرین فراز از این بیانیه مورد اشاره قرار میدهند. سبک زندگی منحصرا هفتمین سرفصل از بخش توصیههای بیانیه ایشان است. بطوریکه ایشان در تبیین نقشه دشمن در این حوزه اینگونه مینویسند: « تلاش غرب در ترویج سبک زندگی غربی در ایران، زیانهای بیجبران اخلاقی و اقتصادی و دینی و سیاسی به کشور و ملّت ما زده است؛ مقابله با آن، جهادی همهجانبه و هوشمندانه میطلبد که باز چشم امید در آن به شما جوانها است»[۱]. رهبر انقلاب تبیین بیشتر توصیههای مورد نیاز برای این حوزه بسیار مهم که نقش بسزایی در جامعه سازی و شکل گیری جامعه اسلامی بعنوان یکی از مراحل کلیدی نیل به تمدن اسلامی دارد را به پژوهشگران و اندیشمندان واگذار مینمایند. در این سلسله نوشته بناست در حد توان، تلاشی در این راستا صورت گیرد.
چیستی سبک زندگی
سبک زندگی (Life Style) مجموعهای از رفتارها، هنجارها، خرده فرهنگها و ظواهر زندگی افراد در اجتماع است که از لحاظ تاریخی، بصورت خاص ماحصل دوران مدرن و عصر پسا صنعتی است. مفهومی که بیش از همه برگرفته از فرهنگ مصرف گرایی میباشد. اولین کسی که این مفهوم را تحت عنوان سبک زندگی در دوران مدرن طرح نمود، آلفرد آدلر[۲]، روانشناس اتریشی بود. در برخی تعاریف، سبک زندگی را عامل شباهت فرهنگی افرادی که آنرا برگزیدهاند معرفی نموده و به عبارتی ویژگی مشترک معرفی میکنند. برخی از تعاریف، بر این ویژگی سبک زندگی که افراد را با هم شبیه مینماید و آنها را در یک دسته بندی متعلق به آن سبک زندگی جا میدهد تاکید میکنند: «سبکهای زندگی مجموعهای از طرز تلقیها، ارزشها، شیوههای رفتار، حالتها و سلیقهها در هر چیزی را در بر میگیرد. در بیشتر مواقع مجموعه عناصر سبک زندگی در یکجا جمع میشوند و افراد در یک سبک زندگی مشترک میشوند»[۳]. در این راستا دیوید چینی نیز مینویسد: «سبکهای زندگی الگوهایی از کنش هستند که افراد را از یکدیگر متمایز مینمایند و کمک میکنند تا آنچه را مردم انجام میدهند و چرایی و معنای آن را، که برای آنها و دیگران دارد، درک شود. با اینکه سبکهای زندگی بخشی از زندگی اجتماعی روزمرهی نوین هستند و به صور فرهنگی وابستهاند، ولیکن هر یک سبک و منش و راهی برای استفاده از کالاها، مکانها و زمانهای خاص است که اگرچه از مشخصات یک گروه محسوب میشوند، اما کل تجربهی اجتماعی آنها نیست. سبکهای زندگی مجموعهای از اعمال و نگرشهاست که در متن و زمینههای خاص قابل درک هستند»[۴].
آدلر نیز سبک زندگی را بازتاب هویت فردی میداند: «آدلر معتقد است که در کنار ریشههای فردی، سبک زندگی آفریننده مجموعه ای از رفتارهای ویژه است؛ رفتارهایی ناشی از تفکر، هیجانات، عواطف و … که بازتاب هویت فرد است»[۵]. سوبل در تعریف سبک زندگی به جنبهی رفتاری آن و اینکه این رفتارها قابل نمایش باشند تاکید میکند و مینویسد: «سبک زندگی، مجموعهای از رفتارهای قابل مشاهده و بیانگرانه در میان افراد است»[۶].
گیدنز سبک زندگی را به مجموعهای از رفتار تعبیر کرده است که فرد آنها را به کار میگیرد تا نه فقط نیازهای جاری خود را برآورد، بلکه روایت خاصی را که وی برای هویت شخصی خود برگزیده است در برابر دیگران نیز مجسم سازد[۷].
پیر بوردیو، جامعهشناس و مردمشناس فرانسوی نیز علاوه بر تاکید بر ویژگی تقسیم کننده بودن در تعریف سبک زندگی، به جزئیات برخی مصادیق آن اشاره میکند و اینچنین تعریف مینماید: «سبک زندگی شامل اعمال طبقهبندیشده و طبقهبندیکنندهی فرد در عرصههایی چون تقسیم ساعات شبانهروز، نوع تفریحات و ورزش، شیوههای معاشرت، اثاثیه و خانه، آداب سخن گفتن و راه رفتن است. در واقع عینیتیافته و تجسمیافتهی ترجیحات افراد است. سبکهای زندگی، شیوههای مصرف عاملان اجتماعیای است که دارای رتبهبندیهای مختلفی از جهت شأن و مشروعیت اجتماعیاند. این شیوههای مصرفی بازتاب نظام اجتماعی سلسلهمراتبی است؛ اما چنان که بوردیو در کتاب تمایز بر حسب منطق دیالکتیکی نشان میدهد، مصرف صرفاً راهی برای نشان دادن تمایزات نیست، بلکه خود راهی برای ایجاد تمایزات نیز هست»[۸].
با ورود و پر کاربرد شدن عبارت «سبک زندگی غربی» به فضای فکری و رسانهای کشور، عبارت مترادفی توسط برخی دغدغه مندان حوزه دین و اندیشه اسلامی نیز طرح گردید که به «سبک زندگی اسلامی» معروف است. در برخی از تعاریف ارائه شده برای این مفهوم، سعی شده است که با نگاه به تعاریف مشابه اما بیگانه با فرهنگ و اصول مورد قبول جامعه دینی، تعریفی صحیح و منطبق با اصول اسلامی ارائه شود: «منظور از سبک زندگی اسلامی این است که تمامی گرایشها، تمایلات، باورها، ارزشها و مجموعه برداشتها، عادتها، نگرشها، سلیقهها، معیارهای اخلاقی، اقتصادی و سیاسی فرد یا جامعه در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی بر مبنای آموزههای دین اسلام و عمل به آنها پایه ریزی شود»[۹]. آیت الله مصباح یزدی نیز در این راستا مینویسد: «سبک زندگی اسلامی به مجموعه موضوعات و مسائل مورد قبول اسلام در عرصه زندگی اشاره دارد»[۱۰].
در کنار جامعه علمی کشور، رهبر معظم انقلاب نیز با حضور در برخی جمعهای کارشناسی، دیدار با اهالی دانشگاه و حوزه و نیز سخنرانیهای متعدد، بر اهمیت این مفهوم افزودند. از جمله سفر رهبر انقلاب به استان خراسان شمالی در سال ۱۳۹۱ که اولین بار این واژه بصورت گسترده و برجسته از سوی رهبر انقلاب آن هم در دیدار با جوانان طرح گردید: «یکی از ابعاد پیشرفت با مفهوم اسلامی عبارت است از سبک زندگی کردن، رفتار اجتماعی، شیوهی زیستن – اینها عبارهٌ اخرای یکدیگر است – این یک بُعد مهم است؛ …. اگر از منظر معنویت نگاه کنیم – که هدف انسان، رستگاری و فلاح و نجاح است – باید به سبک زندگی اهمیت دهیم؛ اگر به معنویت و رستگاری معنوی اعتقادی هم نداشته باشیم، برای زندگی راحت، زندگی برخوردار از امنیت روانی و اخلاقی، باز پرداختن به سبک زندگی مهم است. بنابراین مسئله، مسئلهی اساسی و مهمی است»[۱۱]. رهبر انقلاب اسلامی نیز بعنوان اصلی ترین نظریه پرداز انقلاب اسلامی، در این دیدار با بیان ضرورت تشکیل تمدن نوین اسلامی، به ذکر دو بخش ضروری برای تشکیل این تمدن میپردازند: « ما اگر پیشرفت همهجانبه را به معنای تمدنسازی نوین اسلامی بگیریم … این تمدن نوین دو بخش دارد: یک بخش، بخش ابزاری است؛ یک بخش دیگر، بخش متنی و اصلی و اساسی است. به هر دو بخش باید رسید. آن بخش ابزاری چیست؟ بخش ابزاری عبارت است از همین ارزشهائی که ما امروز به عنوان پیشرفت کشور مطرح میکنیم: علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسی و نظامی، اعتبار بین المللی، تبلیغ و ابزارهای تبلیغ؛ اینها همه بخش ابزاری تمدن است؛ وسیله است. البته ما در این بخش در کشور پیشرفت خوبی داشتهایم … در بخش ابزاری، علیرغم فشارها و تهدیدها و تحریمها و این چیزها، پیشرفت کشور خوب بوده است»[۱۲]. ایشان ضمن اذعان به اینکه سبک زندگی جزو بخش متنی و اصلی تمدن سازی نوین است، در جایگاه نظریه پرداز انقلاب اسلامی، در قالب مولفههایی به تعریفی مقبول و مورد اعتنای انقلاب اسلامی از مفهوم سبک زندگی، میپردازند: « بخش حقیقی [در کنار بخش ابزاریِ شکل گیری تمدن نوین که پیشتر در بیانات معظم له ذکر شد]، آن چیزهائی است که متن زندگی ما را تشکیل میدهد؛ که همان سبک زندگی است که عرض کردیم. این، بخش حقیقی و اصلی تمدن است؛ مثل مسئلهی خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزی، تفریحات، مسئلهی خط، مسئلهی زبان، مسئلهی کسب و کار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسی، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانهای که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئیس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پلیس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهای ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بیگانه؛ اینها آن بخشهای اصلی تمدن است، که متن زندگی انسان است »[۱۳].
سبک زندگی و سلطه
اگر بخواهیم در ادبیات نظری حاکم بر گفتمان امامین انقلاب اسلامی، به بررسی مفهوم سبک زندگی، آفتها و پیامدها، زمینههای شکل گیری و راهکار مقابله با این پدیده بپردازیم؛ ناچاریم نسبتِ این پدیده اجتماعی – فرهنگی را با دشمنِ گفتمان انقلاب اسلامی و راهبردهای او، مورد توجه قرار دهیم. همانطور که پیش تر اشاره شد، سبک زندگی غربی، ماحصل پدیده و فرهنگ مصرف گرایی است. فرهنگی که از نتایج شوم دوران مدرنیته است. فرهنگی که آثار سوء اقتصادی و اجتماعی در جهان ایجاد کرده است.
رهبر انقلاب اسلامی برخلاف بسیاری افراد مسامحه کار در حوزه فرهنگ و نیز ساده اندیشان، پدیدهی مصرف گرایی و سبک زندگی حاصل از آنرا را یک اتفاق و تصادف در عرصهی فرهنگی اجتماعی نمیدانند و آنرا ماحصل طراحی نظام سلطه معرفی میکنند.: « از این خطرناکتر، این است که سررشتهی همین تحولات منفی در سطح بینالمللی، در دست کسانی باشد که آنها به وسیلهی این تحولات میخواهند اهداف خودشان را – که یا زر است یا زور – تأمین کنند و برای آنها چیزی به نام هویت ملتها اصلا ارزش ندارد؛ …. برای اینها آنچه مهم بوده، کسب قدرت سیاسی است که بتوانند در کشورها و دولتهای اروپایی و غیره نفوذ کنند و قدرت سیاسی را در دست بگیرند و پول کسب کنند و این کمپانیها، سرمایههای عظیم، کارتلها و تراستها را به وجود آورند. هدف این بوده است؛ آن وقت اگر اقتضاء میکرده است که اخلاق جنسی ملتها را خراب کنند، راحت میکردند؛ مصرف گرایی را در بین آنها ترویج کنند، بهراحتی این کار را انجام میدادند؛ بیاعتنایی به هویتهای ملی و مبانی فرهنگی را در آنها ترویج کنند، این کار را میکردند. اینها، اهداف کلان آنها بوده است که تصویر میکردند. آن وقت همیشه لشگری هم از امکانات فرهنگی و رسانهای و روزنامههای فراوان و مسائل گوناگون تبلیغات در مشت اینها بوده است، که اینها امروز یواش یواش دارد پخش میشود»[۱۴]. در این راستا، سینمای هالیوودی که نماد استفاده ابزاری و اقتصادی از رسانه در دنیای مدرن است، پیشتاز بوده است. «در اواسط قرن بیستم، هالیوود تلاش کرد تا مشکلات مالیاش را از راه رسیدن به سودهای کلان بوسیله ساخت فیلمهای عظیم رزمی و پرفروش حل کند تا از این طریق نه تنها به سودهای کلان دست یابد بلکه بتواند تسهیلات خود را گسترش دهد. همچنین تبلیغ برای یک سبک زندگی مصرفگرا همواره یکی از اولویتهای سینمای هالیوود بوده است، آنچنانکه همواره خانواده را به این سمت تشویق میکند که اگر میخواهید به لذت واقعی زندگی تصویر شده در فیلمهای سینمایی دست یابید باید از ابزارهای مادی استفاده کنید»[۱۵].
این سبک زندگی همچنین نتایج شوم اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی در قالب ابتذال، دشمنی با نهاد خانواده، افزایش سن ازدواج، زندگی با حیوانات و روابط نامشروع جنسی را به بار آورده است. روابط نامشروعی که در قالبهایی چون ازدواج سفید، همجنسگرایی، تغییر جنسیت و حتی اخیرا روابط جنسی با حیوانات، انسان را به موجودی بسیار ذلیلتر از اقوام دوره جاهلیت و قصص قرآنی همچون قوم لوط، قوم عاد و …. دچار کرده است. لذا در پس هر یک از زوایای مختلف بررسی این پدیده، باید منافع نظام سلطه از ایجاد و ترویج این سبک زندگی موشکافی شود. برخی گروههای وابسته فکری و حتی سیاسی و رسانههای معاند انقلاب و اسلام، در کشور خودمان نیز تلاش میکنند این مصادیق را ترویج کنند. گرایش به جشن ولنتاین، توجه به جشن کریسمس، سگ گردانی در معابر و اظهار دوستی با حیوانات، باستان گرایی ماسونی، اظهار گرایش به ادیان غیر اسلامی و …. از جمله موارد این حرکت خزنده و وابسته است.
پینوشتها
[۱] – بیانیه «گام دوم انقلاب» رهبر انقلاب اسلامی خطاب به ملت ایران، ۲۲/۱۱/۱۳۹۷[۲] – Alfred Adler
[۳] – کلیات و مبانی نظری سبک زندگی اسلامی، قنبریان و حاتمی، ۱۳۹۵، پژوهشکده باقرالعلوم
[۴] – Chaney,david, Lifestyles. London, 1996, Routledge, p 4
[۵] – خادمیان، طلیعه. (۱۳۸۷)، سبک زندگی و مصرف فرهنگی. تهران: مؤسسه فرهنگی – هنری جهان کتاب. ص ۱۶
[۶] – Chaney,david, Lifestyles. London, 1996, Routledge, p 1
[۷] – آنتونی گیدنز، تجدد و تشخص، ترجمهی ناصر موفقیان، تهران، نشر نی، ۱۳۷۸، ص ۱۲۰.
[۸] – رابرت باکاک، مصرف، ترجمهی خسرو صبری، تهران، شیرازه، ۱۳۸۱، ص ۹۶.
[۹] – جوکار و صفورایی پاریزی، مدرنیته تغییر سبک زندگی و کاهش جمعیت در ایران، پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده، ص ۴۳
[۱۰] – آیت الله مصباح یزدی، سبک زندگی اسلامی، ضرورتها و کاستیها، ۱۳۹۲، نشریه معرفت، شماره ۱۸۵، ص ۵
[۱۱] – بیانات رهبر انقلاب در دیدار با جوانان استان خراسان شمالی، ۲۳/۷/۱۳۹۱
[۱۲] – بیانات رهبر انقلاب در دیدار با جوانان استان خراسان شمالی، ۲۳/۷/۱۳۹۱
[۱۳] – بیانات رهبر انقلاب در دیدار با جوانان استان خراسان شمالی، ۲۳/۷/۱۳۹۱
[۱۴] – بیانات رهبر انقلاب در دیدار دانشگاهیان سمنان، ۱۸/۸/۱۳۸۵
[۱۵] – اولویت هالیوود؛ترویج سبک زندگی مصرف گرا، خبرگزاری فارس، ۹/۱۰/۱۳۹۱