
چند دههای است که اختلاف به شکلی دیگر دست از آستین بیرون آورده است و از موضوعی داخلی به یک امر هدایتشده از بیرون جامعهی مسلمین تغییر ماهیت یافته است و در لباس سلفیگری و تکفیر در حال جدایی مسلمین از یکدیگر است. حال باید دید که چنین راهبردی با چه اهدافی در حال ترویج و پشتیبانی از جریان تکفیر هستند؟ و چرا این راهبرد جزء گزینههای اصلی روی میز قرار گرفته است.
نویسنده: حسامالدین علایی
جهان اسلام طی چند دههی اخیر، آبشخور حوادثی مهم (بیداری اسلامی، تضعیف جایگاه بینالمللی و شکست هژمونی ایالات متحده و…) بوده است که در صورت مدیریت صحیح آن توسط نخبگان فکری جهان اسلام، میتواند به احیای تمدن و امت بزرگ اسلامی بینجامد.
بدون شک احیای تمدن بزرگ اسلامی بر محور تفکرات «اسلام ناب محمدی» در وهلهی اول همان خطراتی را برای جبههی کفر (و استکبار) به همراه خواهد داشت که در صدر اسلام ویرانی بسیاری از قدرتهای پوشالی را به همراه داشته است. اما شکوفایی پرعظمت اسلام همواره با آفاتی همراه بوده است که در صدر آنها، کلیدواژهی «اختلاف» وجود دارد و همین عامل در برهههایی از زمان و بهخصوص در عصر حاضر، موجبات استیلای دشمنان اسلام بر منافع مسلمین را فراهم میآورد.
«مقابلهى آنها [دشمن] در درجهى اول با ایجاد اختلاف است. عمیقترین اختلافها و خطرناکترین اختلافها، اختلافهاى عقیدتى و ایمانى است. امروز در دنیا، تحریکات ایمانى و عقیدتى براى به جان هم انداختن مسلمانان، بهوسیلهى دستهاى استکبارى انجام میگیرد. یک عدهاى، عدهاى را تکفیر میکنند؛ عدهاى علیه عدهى دیگرى شمشیر میکشند؛ برادران بهجاى همکارى با یکدیگر و گذاشتن دست در دست یکدیگر، علیه برادران دست در دست دشمنان میگذارند!» (بیانات رهبری در دیدار مسئولان نظام، ۶ خرداد ۱۳۹۳)
متأسفانه چند دههای است که اختلاف به شکلی دیگر دست از آستین بیرون آورده است و از موضوعی داخلی به یک امر هدایتشده از بیرون جامعهی مسلمین تغییر ماهیت یافته است و در لباس سلفیگری و تکفیر در حال جدایی مسلمین از یکدیگر است. حال باید دید که دشمنان با چه اهدافی در حال ترویج و پشتیبانی از جریان تکفیر هستند؟ با نگاه به این موارد (برههی حساس تاریخی و استفادهی دشمن از راهبرد اختلافافکنی) اهداف غرب و دشمنان اسلام از اختلافافکنی بهخوبی مشخص میشود که این اهداف در ذیل میآید:
۱.مقابله با موج بیداری اسلامی از طریق استراتژی اختلاف
اگرچه که امروز از استعمار به شکل کلاسیک آن خبری نیست، اما حضور مستمر آنها در کشورهای اسلامی (بهخصوص جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا) غیرقابلانکار است و جریانی که میتواند این حضور را با مشکل مواجه کند، بیداری اسلامی است که در صورت تکامل و تطور طبیعی خویش میتواند جبرانکنندهی تاریخ تلخ استعمار باشد.
از پس سالها واپسگرایی در میان مسلمین، موج بیداری شکل گرفته است که آتش آن پیش از همه چیز منافع غرب را نابود خواهد کرد؛ چراکه در ورای بیداری اسلامی، مردم منطقه و جهان اسلام در وهلهی اول در پی استیفای حقوق خود برخواهند آمد و چه راهی آسانتر از آنکه غربیها با اختلافافکنی و پس از آن فروش سلاحهای خود به کشورهای اسلامی، جنگی مقدس در این کشورها به راه بیندازند تا از این طریق، مانع پیشرفت بیداری اسلامی شوند.
البته اختلاف میان مسلمین و خطر آن، موضوعی است که قرآن کریم بارها نسبت به آن هشدار داده است و با ارائهی راهبرد وحدت، در پی آن است که مشکلات و معضلات ناشی از اختلاف از بین رود. از نگاه قرآن کریم، جدال و اختلاف، کیان و شخصیت جامعهی اسلامی را منهدم میکند و در عین حال، ایمان، اساس دوستی و وداد و ولاء مؤمنان است.
قرآن کریم میفرماید: «وَالْمُؤْمِنونَ وَالْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ اوْلِیاءُ بَعْضٍ یأْمُرونَ بِالْمَعْروفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ»؛ مردان مؤمن و زنان مؤمنه بعضی ولی بعضی دیگرند، به معروف امر میکنند و از منکر بازمیدارند.
در این آیات، اساس رابطهی مسلمین با یکدیگر «دوستی» و «مودت» معرفی میگردد و تأکید میشود که مؤمنان نزدیک به یکدیگرند و به موجب اینکه با یکدیگر نزدیکاند، حامی و دوست و ناصر یکدیگرند و به سرنوشت هم علاقهمندند و در حقیقت به سرنوشت خود، که یک واحد را تشکیل میدهند، علاقه میورزند و لذا امر به معروف میکنند و یکدیگر را از منکر و زشتیها بازمیدارند.[i]
پیغمبر اکرم (ص) در حدیث معروف و مشهور فرمود: «مثل المؤمنین فی تواددهم وتراحمهم کمثل الجسد اذا اشتکی بعض تداعی له سائر اعضاء جسده بالحمّی والسّهر»[ii] داستان اهل ایمان در پیوند مهربانی و در عواطف متبادل میان خودشان، داستان پیکر زنده است که چو عضوی به درد آید، سایر اعضا با تب و بیخوابی با او همراهی میکنند.
این آموزهها نشان از آن دارد که وحدت میان مسلمین میتواند مهمترین مانع بر سر دشمنان آنها باشد؛ چراکه در صورت وحدت و احساس عضو یک بدن بودن است که سرنوشت مسلمین به یکدیگر گره میخورد و تنها جدایی است که میتواند عوامل نابودی را فراهم آورد.
پرواضح است که هیچ عاملی بهسان اختلاف برآمده از آموزههای دین (البته با برداشت نادرست) نمیتواند مسلمین را مشغول یکدیگر سازد تا بهجای پرداختن به روند تکامل خود، با اختلافات سرگرم باشند.
۲.حاشیهسازی برای امنیت رژیم صهیونیستی
موقعیت امنیتی رژیم صهیونیستی در قلب جهان اسلام بیش از همهی ادوار تاریخی به خطر افتاده است که ناتوانی رژیم صهیونیستی در برابر نیروهای حزبالله و حماس و مقاومت این گروهها در جنگهایی چون جنگ ۳۳روزه، دلیلی بر این مدعاست و با گسترش دامنهی موج بیداری اسلامی، پایههای امنیتی این رژیم روزبهروز تزلزل بیشتری به خود میبیند.
از این رو، رژیم صهیونیستی با دو راهبرد همکاری امنیتی با کشورهای منطقه در جهت حفظ ناآرامیها و همچنین کمک به تداوم گروههای تروریستی، عوامل لازم جهت حضور نظامی ایالات متحده و حفظ امنیت خویش را فراهم میآورد.
«کاسپیت» (تحلیلگر ارشد صهیونیست) در رابطه با همکاریهای امنیتی اسرائیل با کشورهای منطقه میگوید: «عواملی که باعث شده رژیمهای حوزهی خلیج فارس به این سطح از هماهنگیهای محرمانه با اسرائیل روی آورند، منافع مشترکی است که در مقابله با جنبشهای اسلامگرایانهی سنی بهویژه جماعت اخوانالمسلمین از یک طرف و مقابله با برنامهی هستهای ایران از طرف دیگر دارند.»
این تحلیلگر صهیونیست توضیح داد که سطح هماهنگیهای امنیتی و مشارکت راهبردی بین اسرائیل با کشورهای عربی، بهویژه کشورهای حاشیهی خلیج فارس، از چارچوب معمول خود فراتر رفته و بهجایی رسیده که بالاترین پستهای امنیتی و جاسوسی آنها با هم دیدار میکنند و حتی نشستهایی نیز در سطوح سیاسی بین طرفین برگزار میشود.[iii]
از سوی دیگر، ایالات متحده با حمایتهای مالی و سیاسی، گروههای افراطی و تروریستی را در منطقه ایجاد و تقویت مینماید و همزمان با آن، ناتو به بهانهی مقابله با «بنیادگرایی اسلامی» تلاش میکنند تا حضور خود را در آسیای میانه پررنگ کنند، زیرا آنان با تقسیم اسلام به محافظهکار، سنتی، اصلاحطلب،جهادی، بنیادگرا و… تلاش میکنند تا از تقویت انسجام اسلامی و شکلگیری امت واحدهی اسلامی جلوگیری کنند.[iv]
جالبتر آنکه برای تداوم اختلافات از طریق گروههای تروریستی، ایالات متحده به حمایت سیاسی بسنده نکرده و حتی از آنها حمایت مالی نیز انجام میدهد و برای نمونه، ایالات متحده تاکنون مجموعاً ۸۰۳ میلیون دلار برای سرنگونی بشار اسد هزینه کرده است که طبق ادعای خود آنها، ۳۸۵ میلیون دلار آن بابت کمک به آوارگان و پناهندگان سوری بوده است که البته این میزان به غیر از تسلیحاتی است که آمریکاییها پنهانی به دست مخالفان سوری رساندهاند و یا غیر از هزینههایی است که نظامیان آمریکایی برای آموزش تروریستهای سوریه خرج کردهاند.[v]
نکتهی مهمتر آنکه دامن زدن به اختلافات و تکفیر مسلمین توسط یکدیگر بهراحتی آرمان آزادسازی قدس شریف و نابودی رژیم صهیونیستی را از صدر مهمترین دغدغههای جهان اسلام خارج میسازد و حاشیهسازیها با تکیه بر اختلافات، بیشترین امنیت را برای رژیم صهیونیستی فراهم میآورد.
۳.ترویج و تقویت تفکر اسلامهراسی
به وجود آمدن غیرانسانیترین تصاویر از دل اختلافات همکیشان مسلمان، تفکر «اسلامهراسی» را که طی چند دهه از سوی رسانههای غربی ترویج شدهاند، تقویت و مستحکم مینماید و حامل این پیام برای جهانیان است که آموزههای اسلام نه تنها توان ظرفیتسازی برای ایجاد صلح و سازش جهانی را ندارد، بلکه پیش از آنها به ایجاد خونینترین حوادث در سرزمینهای اسلامی میانجامد.
۴.بهرهوری اقتصادی از طریق فروش تسلیحات
از جمله مهمترین منافع اختلافافکنی میان مسلمین برای غربیها، سود کلان اقتصادی است که از محل فروش سلاح برای آنها فراهم میآید. به گزارش کنگرهی آمریکا، فروش تسلیحات ایالات متحده به کشورهای دیگر و بهخصوص حاشیهنشینان عرب خلیج فارس در سال ۲۰۱۱ به بهانهی عملیات نظامی علیه ایران، سه برابر شده و به بالاترین میزان در تاریخ این کشور رسیده است.
نشریهی «اکسفورد انالیتیکا» در همین رابطه گزارش داده است که براساس توافقنامههای تسلیحاتی که آمریکا با عربستان سعودی امضا کرده است، واشنگتن طی ۱۰ تا ۱۵ سال آینده، مبلغ ۶۷ میلیارد دلار سلاح به عربستان سعودی خواهد فروخت.[vi]
واضح است که این سلاحها اولاً به بهانهی مقابله با ایران به کشورهای حاشیهی خلیج فارس فروخته میشود و ثانیاً انبارهای تسلیحاتی کشورهای عربی همواره به روی نیروی افراطی و تروریستی منطقه باز است و با استفادهی همیشگی آنها از سلاحهای ساخت آمریکا، از جمله بیشترین منافع مالی نصیب آنها خواهد شد.
همهی این موارد دست به دست هم میدهد تا از سوی غربیها به آتش اختلافات دامن زده شود و در این میان، بهترین راه بازگشت به مبانی اسلام ناب محمدی و رسیدن به نقطهی وحدت، تلاش نخبگان مسلمان برای تحقق راهبرد وحدت است تا بدین وسیله، جهان اسلام از اختلاف خودساخته و برونساخته به درآید و به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با مسئولان نظام، «دنیاى اسلام امروز احتیاج دارد به روى آوردن به اندیشه، روى آوردن به فکر، عادت کردن به اندیشیدن، مسائل را درست فهمیدن، درست تحلیل کردن.»